خشم یک هیجان ناخوشآیند اما حد طبیعی آن، برای انسان گاهی ضروری میباشد به شرط کنترل آن. خشم میزان قابل توجهی انرژی ذهنی و جسمی را صرف خود میکند. خشم تهدیدی جدی برای روابط شخصی و شغلی پدید میآورد.
خشم فرصت لذت بردن از زندگی را از انسان سلب میکند.
دلایل برانگیخته شدن هیجان خشم در افراد و موقعیتهای مختلف متفاوت است:
● تصور در معرض تهدید، خسارت، آسیب یا از دست رفتن دارایی، سلامتی، غرور، عزتنفس، ارزشها و شخصیت.
● ناکامیها، پایمال گشتن حقوق، بیحرمتیها.
● انتظارات نابجا از دیگران، تصور آن که جهان و ساکنین آن باید طبق یک الگوی خاص باشند. اما برخی افراد بیش از دیگران مستعد خشمگین شدن میباشند مانند:
● افرادی که نیاز مبرم و سیریناپذیری برای کامل بودن دارند.
● افرادی که ترس شدیدی از خطاکار بودن و در اشتباه بودن دارند.
● افرادی که نیاز شدیدی به کنترل کردن دیگران دارند.
● افرادی که از شنیدن عقاید نو و یا متفاوت با عقاید شخصی خود هراس دارند.
● افرادی که از رها کردن موضوع به حال خود بیم دارند.
● افرادی که نیاز شدید و مفرطی به مورد پذیرش قرار گرفتن و تأیید دیگران دارند.
● افرادی که تصور میکنند همواره باید با صلابت، شجاع، قدرتمند و قوی به نظر برسند.
● افرادی که از تجربه کردن احساسات ناخوشایند هراس دارند.
● افرادی که اعتماد به نفس پایین دارند.
● افرادی که تحملشان نسبت به ناکامیها اندک میباشد.
● افرادی که از مورد انتقاد واقع شدن هراس دارند.
برخی اوقات آستانۀ ظهور خشم کاهش مییابد مانند: هنگام خستگی، بیماری، درد، الکل و داروهای دیگر، استرس.
خشم تأثیرات فیزیولوژیکی فراوانی بر بدن پدید میآورد:
ترشح هورمون آدرنالین.
تسریع تنفس.
افزایش ضربان قلب و فشار خون.
انتقال جریان خون از پوست، معده و رودهها به سمت قلب، سیستم عصبی مرکزی و عضلات.
متوقف شدن سیستم گوارش.
آزاد گشتن ذخایر گلوکز از کبد.
ترشح کورتیزول و سرکوب سیستم ایمنی بدن.
افزایش هورمون تستوسترون در مردان.
تسریع و تشدید حرکات و گفتار.
سفت شدن عضلات.
افزایش دقت، تیزی و حساسیت حواس پنجگانه.
گشاد شدن چشمها.
سرخ شدن چهره.
افزایش قوای جسمانی.
اگر فرد عادت دارد بسیار سریع کنترل خود را از دست داده و خشمگین گردد در درازمدت، اثرات بسیار زیانآور بر سلامتی فرد به جای خواهد گذاشت از جمله:
• سردرد.
• اختلالات پوستی، قلبی-عروقی، هیجانی، گوارشی.
• نارسایی سیستم عصبی.
• تشدید علائم بیماری موجود در بدن.
• آرتروز.
• سکتۀ قلبی.
برخی از هیجانات ممکن است زیر پوشش هیجان خشم نهفته باشند و خود را به صورت خشم نمایان سازند مانند: ترس، غم، سردرگمی، هیجان، نفرت، حسادت، گناه، اضطراب.
همۀ افراد به طور یکسان اقدام به ابراز هیجان خشم نمیکنند. در واقع راههای بسیاری برای ابراز خشم وجود دارد از جمله:
۱. واپس رانی: پس از تجربه خشم فرد آن را به فراموشی سپرده و یا در خود فرو میریزد.
۲. جابجایی: انتقال خشم به فرد و یا شیئی که عامل اصلی خشم نمیباشد. مثلاً فردی که از دست رئیس خود عصبانی است به اشیاء لگد زده و یا خشم خود را سر همسر خود خالی میکند.
۳. کنترل: فرد سعی میکند خشم خود را کنترل کند.
۴. سرکوب: فرد خشم را تجربه میکند اما آن را فرو نشانده و اظهار نمیدارد.
۵. گریستن: خشمی که تخلیۀ هیجانی و کلامی شدۀ خود را به صورت گریه ظاهر میسازد.
۶. واکنش افراطی: فرد نسبت به عمل فرد مقابل واکنش بیش از حد نشان میدهد که با کردۀ فرد تناسب ندارد. مثلاً فرد در پاسخ به توهین شخصی اقدام به کتک زدن وی میکند.
۷. رویارویی مثبت: پاسخ مستقیم و صریح فرد نسبت به عامل خشم و بیان احساس و دلایل برانگیخته گشتن خشم خود.
۸. پاسخ انفعالی: در این حالت، فرد خشم خود را به طور واضح و مستقیم ابراز نمیکند.
₪ پاسخ انفعالی انواع گوناگون دارد از جمله:
- خشونت انفعالی: مثلاً فرد در حضور دوست خود اعتراضی نکرده و خشم خود را ابراز نمیکند اما به محض غیبت دوستش اقدام به تخریب اموالش میکند.
- رفتار مخفیانه: غیبت، ناسزاگویی زیر لب، سکوت اختیار کردن. پرهیز از تماس چشمی، تحقیر، سرقت، شکایت، فریبکاری، سخنچینی.
- بازی دادن: تحریک دیگران به اعمال خشونتآمیز و سپس خود را کنار کشیدن، تمارض، تخریب روابط دیگران.
- از خودگذشتگی و فداکاریهای مفرط: در کارها به دیگران کمک فراوان کرده اما کمک دیگران را نمیپذیرد.
- رفتارهای وسواسگونه: اعتیاد، تعصب، انتقادجویی، سرزنش نفس نیز میتواند نوعی ابراز خشم باشد.
در کل ۳ راه برای ابراز خشم وجود ندارد:
- یا آن را به درون خود ریخته و سرکوب کنیم که منجر به نابودی و صدمات بسیار به روح و جسممان میگردد.
- یا آن را فریاد زده و با خشونت سر دیگران خالی کنیم که منجر به نابودی و آسیب به دیگران و مخدوش گشتن روابط میگردد.
- و راه آخر آنکه آن را پذیرفته و با کنترل و جهت دادن مثبت به آن این انرژی عظیم را مهار کرده و در پیشبرد اهداف سازنده از آن سود ببریم.
در زندگی افراد، مسائل بسیاری وجود دارند که موجب برانگیختن خشم میگردند اما هر گاه همواره مقهور آنها شویم و اجازه دهیم تا خشم بر ما اعمال کنترل کند دیری نمیگذرد که جسم و روح ما دچار فرسودگی و زوال میگردد. باید سعی کنیم تا حد ممکن، بیهوده خشمگین نشویم. یک عامل برانگیخته شدن خشم، انتقادهای دیگران میباشد. انتقادهایی که بندرت واقعی بوده و به منظور بهبود رفتار و شخصیت ما بیان میگردند. معمولاً افرادی که نابجا اقدام به انتقاد از شما میکنند اهداف زیر را در سر دارند:
● دلسرد ساختن و ارعاب شما.
● افکندن اشتباهات، تقصیرات و گناهها به گردن شما و فرافکنی.
● تغییر و کنترل شما.
● سرپوش نهادن به عیوب و کاستیهای خود.
● حسادت به شما.
● تخلیۀ عقدهها، خشمها و ناکامیهای گذشتۀ خود. بنابراین در واکنش به اینگونه انتقادها، خونسردی خود را حفظ کرده و با قاطعیت اما با آرامش در مقابل منتقد خود بایستید.
✔ نکتۀ دیگر آن که خود را برای موضوعاتی که کنترلی روی آنها ندارید خشمگین نشوید. شما تنها قادر به تغییر خود و واکنش خود نسبت به دنیای پیرامون میباشید.
نکتۀ آخر آن که خشم از طرز تفکر ما نسبت به وقایع پیرامونمان نشأت میگیرد نه خود وقایع. بنابراین با کنترل افکارتان خشم خود را تحت کنترل خویش درآورید. هیچچیز و هیچ کس قادر به خشمگین ساختن شما بدون اراده و خواستۀ شما نبوده و هنگامی که به فردی چنین اجازهای را میدهید تا شما را خشمگین سازد در واقع کنترل خود را به دست آن فرد سپردهاید.

