چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۲ ساعت 9:12

سلسه مراتب آگاهی انسان بر اساس شرایط زندگی از پایین به بالا عبارت است از: شرمساری، گناه، بی‌تفاوتی، اندوه، ترس، آرزو، خشم، غرور، شجاعت، بی‌طرفی، رغبت، پذیرش، استدلال، عشق، شادی، آرامش و روشنگری.
علی‌رغم آن که امکان دارد در مقاطع زمانی مختلف به هر یک از این مراحل به طور موقت وارد و یا خارج گردیم، اما به طور معمول یک سطح غالب بر زندگی هر کدام از ما حکم‌فرما است. چنانچه این مقاله را مطالعه می‌کنید، به یقین درجۀ آگاهی شما حداقل در مرحلۀ شجاعت می‌باشد. چرا که اگر پایین‌تر از این بود، شما تمایلی به رشد فردی نداشتید. این مقیاس لگاریتمی است بنابراین ارتقاء به مراحل بالاتر مستلزم صرف انرژی و اجرای تغییرات عمده‌ای در زندگی است:
۱- احساس شرمساری (Shame):
تنها یک پله از مرگ بالاتر است. به این مرحله همچون یک تنفر و انزجار خودگردان بنگرید. در این مرحله، فرد احساس حقارت کرده و جهان را عامل تیره‌بختی و خداوند را عذاب‌آور می‌انگارد.

۲- احساس گناه (Guilt):
یک مرحله بالاتر از شرمساری است، اما ممکن است کماکان، فرد تفکرات خودشکنی را در سر داشته باشد. او به خود همچون یک گناهکار می‌نگرد و قادر به بخشیدن خود به واسطۀ گناهان و خطاهای گذشته نیست. فرد در این مرحله خود را ملامت کرده، جهان را منشأ شر و خداوند را انتقام‌جو می‌بیند.

۳- بی‌تفاوتی و بی‌علاقگی (Apathy):
فرد احساس یأس، ناامیدی و قربانی بودن می‌کند. حالت درماندگی آموخته شده. بسیاری از بی‌خانمان‌ها در این مرحله گرفتار آمده‌اند. در این مرحله، فرد احساس یأس کرده، جهان را ناامید کننده و خداوند را محکوم کننده می‌پندارد.

۴- حزن و سوگواری (Grief):
حالت اندوه، غمگینی، فقدان و از دست دادن دائمی. ممکن است فرد در پی از دست دادن محبوب خود پا به این مرحله گذارد. افسردگی. اما کماکان بالاتر از بی‌تفاوتی است، چرا که فرد می‌کوشد هر طور شده از این وضعیت بی‌حسی و کرختی رهایی یابد. او در این مرحله افسوس می‌خورد، جهان را حزن‌انگیز و تراژیک و خداوند را اهانت‌گر می‌پندارد.

۵- احساس ترس (Fear):
فرد دنیا را مکانی پرمخاطره و ناامن می‌بیند. پارانویا. به همه چیز مظنون بوده و به کسی اعتماد ندارد. او برای خروج از این مرحله به یاری دیگران نیازمند است، وگرنه ممکن است سال‌ها در دام این مرحله گرفتار بماند، نظیر یک رابطۀ ناسالم. او در این مرحله، احساس اضطراب کرده، جهان را دهشتناک و خداوند را مجازات‌کننده می‌بیند.

۶- آرزو و امیال (Desire):
آن را با تعیین و دستیابی به اهداف اشتباه نگیرید. این مرحلۀ اعتیاد، آرزوها و هوس می‌باشد. به پول، تأیید دیگران، قدرت، شهرت، مصرف‌گرایی و ماده‌گرایی، مرحلۀ استعمال سیگار و مواد مخدر و مصرف مشروبات الکلی. فرد در این مرحله جهان را ناکام کننده و خداوند را انکار کننده و بی‌توجه می‌پندارد.

۷ - احساس خشم (Anger):
مرحلۀ ناامیدی و ناکامی. اغلب به خاطر عدم برآورده شدن امیال و آرزوهای مرحلۀ پایین‌تر. این مرحله می‌تواند فرد را به دستیابی به مراحل بالاتر برانگیخته کرده و یا در حالت خشم و نفرت به دام اندازد. در یک رابطۀ ناسالم معمولاً یک فرد در مرحلۀ خشم با یک فرد در مرحلۀ ترس وصلت کرده است. فرد در این مرحله احساس انزجار کرده، جهان را ستیزه‌جو و خداوند را کینه‌توز می‌پندارد.

۸- غرور و تکبر (Pride):
نخستین مرحله‌ای است که فرد احساس خوبی نسبت به خودش دارد. اما این احساس نیز کاذب و دروغین است. چرا که وابسته به شرایط خارجی نظیر پول، شهرت و منزلت اجتماعی می‌باشد. بنابراین آسیب‌پذیر و متزلزل است. غرور می‌تواند به ملی‌گرایی، نژادپرستی و جنگ‌های مذهبی و اعتقادی بیانجامد. حالت انکار و حالت دفاعی داشتن نامعقول. بنیادگرایان دینی نیز در این مرحله گرفتار هستند. فرد آنچنان در اعتقادات خود غرق شده که حمله و انتقاد به اعتقاداتش را حمله به خودش قلمداد می‌کند.
در این مرحله، فرد احساس تحقیرشدگی می‌کند، جهان را طاقت‌فرسا و خداوند را بی‌تفاوت می‌انگارد.

۹- شجاعت (Courage):
نخستین مرحلۀ احساس قدرت حقیقی است. فرد در این مرحله به دنیا همچون یک عرصۀ چالش‌برانگیز و مهیج می‌نگرد و نه یک مکان استرس‌زا و طاقت‌فرسا. او شروع می‌کند به رشد دادن خود و پرورش استعدادهای درونی، پیشرفت و ترقی در کار و شغل، تحصیلات و ... . او آیندۀ خود را پیشرفت و بهبود گذشتۀ خود می‌بیند و نه تداوم یکسان گذشته. فرد در این مرحله جهان را میسر و شدنی و خداوند را آسان‌گیر می‌پندارد.

۱۰- بی‌طرفی و بی‌نظری (Neutrality):
مصداق این مرحله، عبارت "زندگی کن و بگذار دیگران نیز (به دلخواه خود) زندگی کنند،" می‌باشد. او انعطاف‌پذیر، آرام و غیروابسته می‌شود. هر چه می‌خواهد پیش آید، او خود را با آن شرایط وفق خواهد داد. او نیازی ندارد چیزی را به کسی اثبات کرده و برای دیگران استدلال آورد. او احساس امنیت کرده و با دیگران به خوبی کنار می‌آید. مرحلۀ تن‌آسایی و تنبلی. او به نیازهای خود توجه می‌کند، اما آن چنان خود را تحت فشار قرار نمی‌دهد. او در این مرحله به دیگران اعتماد می‌کند، جهان را رضایت‌بخش و خداوند را توانمندساز می‌انگارد.

۱۱- تمایل و رغبت (Willingness):
فرد با احساس امنیت و راحتی، شروع می‌کند تا انرژی خود را هر چه مؤثرتر و کاراتر به کار گیرد. دیگر صرفاً گذران زندگی برایش کفایت نمی‌کند. او می‌کوشد کارهای محول شده به خود را به نحو احسن به انجام رساند. او به مدیریت زمان، بهره‌وری و سازمان یافتگی می‌اندیشد، مسائلی که در مرحلۀ بی‌طرفی برایش بی‌اهمیت جلوه می‌کرد. این مرحله، مرحلۀ رشد و توسعۀ نیروی اراده و تأدیب نفس است. این افراد سربازان جامعه هستند، کارها را به نحو احسن انجام داده و چندان شکایت و گله‌گذاری نمی‌کنند. چنانچه دانشجو باشد، یک دانشجوی نمونه و درس‌خوان می‌باشد که به تحصیل با جدیت برخورد می‌کند. در این مرحله آگاهی فرد منضبط‌تر، منسجم‌تر و سازمان‌یافته‌تر می‌شود. او در این مرحله خوش‌بین است، جهان را امیدوار کننده و خداوند را الهام‌بخش می‌پندارد.

۱۲- پذیرش (Acceptance):
این مرحله، یک نقطۀ عطف در زندگی فرد است، او درمی‌یابد که می‌تواند در زندگی دوراندیش باشد یعنی پیش از آن که شرایط بدل به یک منبع رویارویی و بحران گردند، او با پیش‌دستی، زودتر دست به عمل بزند. کنترل شرایط به گونه‌ای که مسبب وقوع چیزی شویم، عوض آن که منتظر بمانیم تا پیشآمدی به وقوع بپیوندد و سپس به آن پاسخ و واکنش نشان دهیم.
در مرحلۀ میل و رغبت، فرد شایستگی و کفایت لازم را کسب کرده و هم‌اکنون می‌خواهد توانایی‌های خود را در اموری شایسته و بایسته مصرف کند. این مرحلۀ تعیین و دستیابی به اهداف است. یعنی پذیرش مسئولیت زندگی خود و نقش منحصر به فرد خود در جهان. چنانچه چیزی مناسب حال او نیست (شغل، رابطه، سلامتی) پیآمد مطلوب خود را تعریف کرده و مبتنی بر آن شرایط را تغییر دهد. در این مرحله، افراد کسب و کار جدیدی را آغاز می‌کنند، رژیم غذایی خود را تغییر داده و یا در روابط خود تجدیدنظر می‌کنند. در این مرحله، او خود و دیگران را مورد بخشش و عفو قرار داده، جهان را موزون و هماهنگ و خداوند را بخشنده و مهربان می‌داند.

۱۳- استدلال و تعقل (Reason):
در این مرحله، از جوانب احساسی مراحل پایین‌تر خود فراتر رفته و شروع می‌کند به اندیشیدن روشن و منطقی. او اکنون به مرحله‌ای نائل شده که قادر است از توانایی‌های بالقوه و طبیعی خود بهره‌برداری کند. از خود خواهد پرسید که چگونه می‌توانم استعدادها و توانایی‌های خود را به بهترین شکل به کار بندم؟ به دنیای پیرامون خود می‌نگرد و می‌کوشد به طور معنی‌دار، در آن مشارکت داشته باشید. مرحلۀ انیشتین و فروید. واضح است که غالب افراد، هرگز به چنین مرحله‌ای ارتقاء نمی‌یابند. او در این مرحله جهان را معنادار و هدفدار و خداوند را حکیم و دانا به همه چیز می‌داند.

۱۴- عشق (Love):
مراد، عشق غیرمشروط است. درک و فهم ابدی مرتبط بودن و پیوستگی فرد با تمام کائنات است. همدلی. در مرحلۀ استدلال، او در خدمت عقل و منطق خود زندگی می‌کند، اما نهایتاً به بن‌بست خواهد رسید. جایی که در دام توجیه عقلی مفرط گرفتار می‌شود. او به بافتی وسیع‌تر از تفکر محض محتاج است. در مرحلۀ عشق، او عقل، منطق، سایر استعدادها و قابلیت‌های خود را در خدمت قلب درمی‌آورد (نه احساسات خود، بلکه شناخت عمیق‌تر درست و نادرست. وجدان خود) انگیزه‌های او در این مرحله خالص و بی‌آلایش بوده و آلوده به امیال و هوای نفس نیست. این مرحله، خدمت مادام‌العمر به بشریت است. او در این مرحله با نیرویی ورای خود هدایت می‌شود. احساس رها کردن است. دریافت شهودی او به شدت قوی می‌شود. از هر ۲۵۰ نفر تنها یکی به این مرحله می‌رسد. او در این مرحله، به خود و دیگران احترام گذاشته، جهان را بی‌خطر و خداوند را دوست‌داشتنی خواهد یافت.

۱۵- خوشی و شادی (Joy):
حالت شادی و خوشی فراگیر، غیرمتزلزل و پایدار. مرحلۀ روحانیون، قدیسان و عارفان. در این مرحله، تنها در کنار دیگران بودن به فرد احساسی وصف‌ناپذیر و باورنکردنی خواهد بخشید. در این مرحله، زندگی کاملاً بر اساس دریافت شهودی هدایت می‌گردد.
دیگر نیازی به تعیین اهداف و برنامه‌ریزی‌های مفصل و پُرجزئیات نیست. گسترش آگاهی به فرد اجازه می‌دهد تا در مراحل بالاتری دست به عمل بزند. در این مرحله، احساس آرامش کرده، جهان را کامل و خداوند را یکتا می‌داند.

۱۶- آرامش (Peace):
تفوق و تعالی مطلق. از هر ۱۰ میلیون انسان تنها یکی به این مرحله دست می‌یابد. فرد در این مرحله احساس سعادت کرده، جهان را بی‌عیب و خداوند را خالق تمام هستی می‌انگارد.

۱۷- روشنگری (Enlightenment):
نهایت آگاهی انسان، جایی که بشریت با الوهیت پیوند می‌خورد. بسیار نادر است، مرحلۀ عیسی، محمد و بودا. حتی اندیشیدن به این افراد، سطح آگاهی ما را ارتقا می‌بخشد.

نکاتی چند در رابطه با مراحل آگاهی
۱- مراحل خوشی، آرامش و روشنگری ممکن است به باور برخی غیرواقعی و اغراق‌آمیز باشند. به هر حال حتی دستیابی به مرحلۀ عشق نیز بسیار دشوار است، چرا که ۸۵درصد مردمان جهان در مرحلۀ زیر شجاعت به سر می‌برند.
۲- مفهوم روشنگری در اینجا به معنای عرفانی آن آورده شده و نه مفاهیم فلسفی و اجتماعی.
۳- در زندگی خود، خواهید دید که برخی از بخش‌های زندگی شما در مراحل متفاوتی از آگاهی نسبت به یکدیگر قرار دارند. اما شما می‌توانید مرحلۀ غالب کنونی خود را شناسایی کنید. شما ممکن است در کل در مرحلۀ بی‌طرفی به سر ببرید، اما کماکان به سیگار کشیدن اعتیاد داشته باشید.
۴- مراحل پایین‌تری که در جوانب زندگی خود سراغ دارید، به عنوان یک عامل اصطکاک و پسا (Drag) مابقی وجود شما را از پیشرفت بازمی‌دارند.
۵- هر چیزی در زندگی شما روی سطوح آگاهی شما تأثیرگذاراست. مجلات، روزنامه، تلویزیون، رادیو، اینترنت، مردم، مکان‌ها، اشیاء، غذاها. چنانچه در مرحلۀ استدلال به سر می‌برید، تماشای تلویزیون (که در مرحلۀ ترس و آرزو است) به طور موقت آگاهی شما را کاهش می‌دهد. اما اگر در مرحلۀ گناه باشید، تماشای تلویزیون سطح آگاهی شما را بالا خواهد برد.
۶- ارتقا از یک مرحله به مرحلۀ بعد، مستلزم صرف انرژی قابل توجهی است. بدون تلاش آگاهانه و یاری دیگران شما در همین مرحلۀ کنونی خود باقی خواهید ماند، تا زمانی که یک نیروی خارجی به زندگی شما وارد گردد. حتی صعود به یک مرحلۀ بالاتر بسیار دشوار بوده و اِعمال تغییرات عمده‌ای را در زندگی شما می‌طلبد. افرادی که در زیر مرحلۀ شجاعت به سر می‌برند بدون کمک دیگران و تغییر شرایط زندگی‌شان قادر به بالا آمدن نخواهند بود.
۷- شما نمی‌توانید مراحل را حذف کرده و از میانبر استفاده کنید. چنانچه بدون گذراندن مرحلۀ تأدیب نفس (رغبت و میل) به مرحلۀ تعیین اهداف (پذیرش) وارد گردید، خواهید دید که عملکرد ذهنتان بسیار نامنسجم و غیرمتمرکز خواهد بود. چنانچه پیش از آن که در مرحلۀ استدلال تبحر لازم را کسب نکرده باشید و به مرحلۀ عشق وارد گردید ممکن است دچار ساده‌لوحی گردیده و در روابط خود شکست بخورید.
۸- هنگامی که شما به درجۀ بعدی نائل می‌گردید، از کوشش خود شادمان می‌گردید. وقتی به مرحلۀ شجاعت می‌رسید، تمام ترس‌ها و غرورهای کاذب گذشته برایتان نابخردانه به نظر خواهند رسید. هنگامی که به مرحلۀ پذیرش نائل می‌آیید و به مرحلۀ قبل که تمایل باشد می‌نگرید، درمی‌یابید که به مانند یک موش روی یک تردمیل (دوی ثابت) در حال دویدن بودید. شما دوندۀ بسیار خوبی بودید، اما قادر به انتخاب مسیر نبوده و تنها در جا می‌زدید.
۹- آحاد افراد جامعه بایستی در تلاش مستمر برای بالا بردن سطح آگاهی خود باشند. این گونه، افراد جامعه سطوح بالاتر آگاهی را به دیگر افراد تعمیم خواهند داد.
۱۰- ✔ ((( یکی از روش‌هایی که می‌توانید دریابید در کدام مرحله از درجات آگاهی به سر می‌برید، این است که ببینید عملکرد شما هنگامی که تحت فشار قرار دارید، چگونه است. آیا شما در برابر رویدادهای خارجی بر سر دیگران فریاد می‌کشید؟
(مرحلۀ خشم)، حالت دفاعی به خود می‌گیرید؟
(مرحلۀ غرور)، پارانوئید می‌شوید و سکوت می‌کنید؟
(مرحلۀ ترس) و یا سعی می‌کنید به طور معقول و منطقی قضیه را حل کنید؟ (مرحلۀ استدلال). )))

برچسب‌ها:

درجات آگاهی انسان

،

مراحل آگاهی

،

سطح آگاهی

،

استعدادهای درونی

دربارهٔ مقالات
همهٔ ما همیشه به دانستنِ بیشتر نیازمندیم. همه میتونیم عبارات و جملات کاربردی ضروری را بیابیم و استفاده کنیم!. درخت حافظه | خلاصه‌نویسی | En

در این وبلاگ

B L O G F A . C O M


آپلود عکس و فایل

. . : : : [ بالای صفحه ] : : : . .

.

---