
یکی از گفتههای معروف از این قرار است:
"من فقط تحت تأثیر فردی قرار میگیرم که توانایی تصمیم گرفتن داشته باشد." حتی اگر تصمیم عاقلانهای هم اتخاذ نشود حداقل این جرأت را به خرج داده که تصمیم بگیرد.
بیشتر افراد دانش درستی نسبت به تواناییهای خود برای تصمیم گرفتن ندارند.
تصمیم گرفتن دارای معانی ضمنی متفاوتی میباشد. ما تصور میکنیم که تصمیم گرفتن تنها در لحظات حساس و مهم زندگی انسان معنا پیدا میکند و در لحظات کوچک و کمارزشتر از هیچ شأنی برخوردار نمیباشد.
توانایی تصمیمگیری و دارا بودن اطمینانخاطر در تصمیمات از وظایف پدر و مادر، کارمند و هر عضو مسئولیتپذیر جامعه به شمار میرود.
در طول یک روز عادی، ما چندین بار با شرایطی مواجه میشویم که تصمیمگیری در آنها لازم است و این امر پیدرپی ادامه دارد. ما انتخاب میکنیم که چه لباسی بر تن کنیم، چه چیزی بخوریم، برنامهٔ روزانه خود را طرحریزی میکنیم و... بسیاری از افراد این امور را ناآگاهانه انجام میدهند و اصلاً متوجه نیستند که در حال تصمیم گرفتن میباشند.
برای عدهای از افراد طریقه تصمیمگیری و اعتماد به تصمیمهایی که اتخاذ نمودهاند، امری غریزی به شمار میرود. این دسته از افراد به طور خدادادی از تواناییهای بالایی در تصمیمگیری برخوردار هستند. در مقابل، بعضی از افراد نیز هستند که به هیچ وجه از توانایی تصمیمگیری برخوردار نمیباشند. برای این دسته از افراد حتی کوچکترین تصمیمگیریها کاری بس دشوار و آزار دهنده به شمار میرود.
علائم عدم توانایی در تصمیمگیری
معمولاً به کودکانی که خود را درگیر تصمیمگیری مینمایند، مارک ایرادگیر میچسبانیم و تصور میکنیم که نگهداری از این کودکان به این دلیل که فقط به دنبال جلب توجه بزرگترها هستند، اندکی مشکل به نظر میرسد.
مادر و پدرها باید کمی نگران فرزندانی باشند که حتی توانایی ندارند نهار مورد علاقهٔ خود را انتخاب کنند و یا نمیدانند در کدام قسمت از ماشین بنشینند. نامطمئن بودن کودکان در تصمیمگیری و دمدمی بودن آنها خون معلمها را به جوش میآورد. بعضی از کودکان هستند که حتی نمیدانند باید با کدام مداد بنویسند و چه کتابی را بخوانند.
بسیاری از جوانان و حتی بزرگسالان در نحوهٔ چیدمان مبلمان اتاق نشیمن با مشکل مواجه هستند، برای خرید یک دست کت شلوار، ساعتها و چه بسا روزها وقت صرف میکنند و در آخر هم به هیچ نتیجهای نمیرسند. این در حالیست که سایرین تصمیمات مهمی را در مورد زندگی جوامع بشری اتخاذ میکنند. معمولاً افرادی که به عدم توانایی در تصمیمگیری دچار هستند تا سنین بزرگسالی متوجه این معضل نمیشوند و تصور میکنند که فقط توانایی رسیدن به آرزوهایشان را ندارند.
محیط اطراف عامل مهمی در تصمیمگیری به شمار میرود به این دلیل که توانایی تصمیمگیری معمولاً جزء خصوصیات ذاتی انسانها به شمار نمیرود، ما باید به فرزندان خود آموزش دهیم که چگونه میتوانند خود را با شرایط مختلف وفق داده و ارزیابی درستی از آنها داشته باشند. آنها باید بتوانند نیازهای خود و تصمیم مورد نظرشان را تشخیص دهند و قادر باشند تا از میان چند گزینه معقولترین را انتخاب کنند.
نباید تصمیمهای کودکان در خانه به غذا، لباس و اسباب بازی محدود شود. اگر بتوانیم این گزینهها را افزایش دهیم، خوب بالطبع حس کنجکاوی و در نتیجه اعتماد به نفس در تصمیمگیری را در آنها افزایش دادهایم. کودکی که نمیتواند در مورد صبحانهاش تصمیم بگیرد، به طور قطع در آینده با مشکل مواجه خواهد شد. او نمیتواند از بین کره، پنیر و مربا یکی را انتخاب کند پس در آینده چگونه میخواهد در مواجهه با مشکلات زندگی جان سالم به در برد.
با فراهم آوردن راهنماییهای آموزنده، حق انتخابهای سازنده و شرایط منطقی شما میتوانید قدرت تصمیمگیری در فرزندان خود را افزایش دهید.
با شروع کردن انتخابهایی نظیر غذای مورد علاقه برای صبحانه و یا لباس مورد علاقه برای رفتن به مدرسه، کودک شما کم کم با مقولهٔ تصمیمگیری آشنا میگردد و رفتهرفته با آن انس میگیرد. پیشنهاد کردن چند غذا، لباس و یا کتاب مختلف کودک را هدفمند میسازد و از رویارویی با چند گزینهٔ مختلف احساس سردرگمی نمیکند.
شاید هل دادن کودکان به سمت تصمیمگیری اندکی دشوار به نظر رسد، اما باید سعی کنید که آنها را وادار به این کار کنید. چند لباس مختلف را پیش روی او قرار دهید و سپس سعی کنید که او را ناخودگاه به تصمیمگیری وادارید. او میتواند هر کدام از لباسها را که نمیپسندد به ترتیب از دور خارج کند تا به هدف موردنظر دست پیدا کند و یا میتواند ویژگیهای لباس مورد علاقهاش را مطرح کند تا از این طریق سریعتر به نتیجهٔ پایانی نزدیک شود.
اگر کودک شما تصمیم خطرناک و مخربی را گرفت او را محدود نکنید. اجازه دهید با عواقب احتمالی آن روبرو شود. اگر تصمیم گرفت که به دلیل سیر شدن، بقیهٔ غذایش را نخورد پس بنابراین جایی برای دسر هم نخواهد داشت. اگر لباس مورد علاقهٔ برادرش را بر تن میکند، باید خودش آن را بشوید و از این بابت از برادرش عذرخواهی هم بکند.
افزایش اعتماد به نفس
یکی از مهمترین نکات در هنگام تصمیمگیری دارا بودن اعتماد به نفس بالا است. اگر فرزند شما به تواناییهایش در مورد کاری که انجام میدهد، اطمینان نداشته باشد، هیچگاه قادر نخواهد بود که به منظور تصمیمگیری مسائل مختلف را موشکافی کند. باید از تواناییهای کودک خود پشتیبانی کنید و او را به خاطر تصمیمگیریهایش تشویق نمایید؛ چنین کارهایی به عنوان ابزاری برای بالا بردن اعتماد و اطمینان در کودک شناخته میشوند.
عباراتی نظیر: "انتخاب بلوز آبی کار بینظیری بود" یا " انتخابت برای خوردن پنیر و گردو در صبحانه واقعاً عالیه،" اطمینانخاطر دوباره را در ذهنشان بیدار میسازد که آری، آنها هم قادر به تصمیمگیری هستند.
تمرین و تکرار
اگر میخواهید فرزندانتان کاملاً مطمئن باشند، باید به آنها اجازه داده شود که تصمیمات مختلفی در مورد موضوعات متفاوت بگیرند. یک فرد کم سن و سال باید متوجه شود که در هر لحظه از زندگی باید تصمیمهای مهم بگیرد. انتخابهایی نظیر این که با چه کسی در داخل حیاط بازی کنم، برای صبحانه چه بخورم؛ همه و همه از مواردی هستند که پایه تصمیمهای مهمتری را که او قرار است در آینده برای زندگیاش بگیرد را طرحریزی میکنند.
برای او خاطر نشان سازید که سؤال کردن و کمک خواستن در مواقع حساس بلامانع است. اما در عین حال باید تنها بر اساس عقاید و اعتقادات خود عمل کند. برایش روشن کنید که هر روز تصمیمهای زیادی میگیرد و تمام آنها به عنوان تمریناتی برای آمادگی که برای سالهای آتی لازم دارد، به شمار میروند.
انتقاد مکرر
زمانی که کودک بالاخره تصمیم خود را میگیرد و برای بیان آن از سمت اتاقش به سوی شما میآید، اگر پیدرپی از او ایراد بگیرید و کارهایش را به چشم یک منتقد نگاه کنید، مسلماً اعتماد به نفس خود را از دست میدهد و شما نیز از هدف اصلی خود که همان ایجاد اطمینان در تصمیمگیری است، دور خواهید شد.
به نقاط مثبت تصمیم او نگاه کنید و انگشت خود را فقط بر روی اشکالات و کاستیها نگذارید. از عباراتی از این دست استفاده کنید: "بذار یک انتخاب دیگه داشته باشیم" یا "نظرت در مورد یک انتخاب دیگه چیه؟" او را به خاطر تصمیمش تشویق کنید، اما در عین حال، زیرکانه او را به سمت انتخاب مجدد رهنمون سازید!.

