یکی از مهمترین غرائز موجود در انسان، مراقبت و حراست محیط اطراف و داراییهاست. هر کسی راهی ویژه برای این کار دارد. این راه هر چه که باشد، هدف نهایی این است که ببینیم چه چیزهایی را از دیگران میپذیریم و چه چیزهایی را رد میکنیم:
۱- احتیاط
با این که جزء طبیعت انسان است که هنگام ملاقات افراد جدید کمی بیمناک و هوشیار شود، اما باید مثل انسانها رفتار کنیم. علت این که هم انسانها و هم حیوانات نسبت به محیط پیرامون و داراییهای خود احساس مالکیت و مراقبت دارند، این است که نیازها و خواستههای هر دو تمام ناشدنی است، چه بخواهیم این مسئله را قبول کنیم یا نکنیم، حقیقت دارد. تمدن نوین ابراز میکند که تنها راهی که میتوانیم از طریق آن نیازهایمان را ارضاء کنیم این است که چیزی را با کسی قسمت نکنیم، چه شئ باشد و چه فرصتهایی که در زندگی برایمان پیش میآید. با استفاده از تئوری فروید در رابطه با ضمیر انسان به این نتیجه میرسیم که برآورده کردن نیازهای شخصی امری کاملاً طبیعی است که مربوط به همان نفس جنسی یا شهوانی ما است. اما ما باید تصویر بزرگتر را هم ببینیم و دنبال چیز بهتر باشیم که همان فرانفس ما از دیدگاه فروید است. تصور خواهید کرد که این دو هدف کاملاً با هم متفاوت است، اما به واقع این طور نیست. سؤال اینجاست، چطور میتوانیم هم نیازهای خود و هم اطرافیانمان را برآورده کنیم؟ به فطرت خود بازگردیم.
۲- وضوح
علیرغم فرصت واقعی، مسئلۀ اصلی، توانایی در دیدن تصویر بزرگ است. ما همیشه میتوانیم غذای خود را با تکیه بر چشمهایمان سفارش دهیم، اما بهتر است غذایی را سفارش دهیم که بر طبق اشتها و میل ما باشد. این مسئله در کار و زندگی به طور کلی نیز مصداق دارد. به خاطر نامحدود بودن خواستههایمان (نیازهای ما محدود است، خواستههایمان نامحدود هستند)، همه نوع کاری را امتحان میکنیم. افرادی که چند شیفت کار میکنند یا کار قسمتهای مختلف یک شرکت را بر عهده میگیرند مثالهایی از این مسئله هستند. همین روشن میکند که چرا بعضی از افراد با استعداد، وقت خود را صرف کرده و از نردبان ترقی بالا میروند.
۳. وحدت
خیلی از ما برای انجام کار تا حد ممکن خودمان را به رنج و سختی میاندازیم. برای این کار ابتدا باید این مسئله را قبول کنیم که اگر حتی بخواهیم برای خود امپراطوری هم بسازیم، به تنهایی قادر نیستیم و نیازمند یک تیم هستیم، آن هم از بهترین افراد.
۴. اطمینان
بسیاری از انسانهای بزرگ در عرصۀ تجارت و کار شکست خوردند، چون نمیتوانستند کسانی را پیدا کنند که به آنها برای رسیدن به اهدافشان کمک کنند. پیشبرد هدفها به تنهایی ممکن نیست. در زندگی وصلت و پیوند، نشانگر مشارکت است. در کار، شرکتها و انجمنها فقط مشارکت مسئلۀ اساسی نیست، بلکه قرارداد است که یک نفر قدرت و نفوذ بیشتری دارد. هر رئیس، مدیر و رهبر باید اطمینان کافی به زیردستان داشته باشد و به آنها اجازه دهد که با او برای رسیدن به هدفها گام بردارند.
۵. ظرفیت
بیشتر از اطمینان، یکی از خصوصیات خوب رهبران و مدیران، داشتن ظرفیت است که کنار بایستند و بگذارند دیگران هم خود را نشان دهند. اگر رئیسی فکر کند که خودش توانایی بیشتری برای انجام کارها را دارد و از این که همواره مجبور است کناری بایستد و کار زیردستان را نظاره کند در عذاب باشد، نشان دهندۀ این است که ظرفیت ریاست ندارد.
۶. صداقت
اگر میخواهید همکاران یا زیردستانتان به شما وفادار و صادق باشند، باید شما هم از خود صداقت و صمیمیت نشان دهید. در مورد انتظاراتتان از آنها و کارهایی که میتوانید در عوض برایشان انجام دهید کاملاً صادق باشید. این صداقت ماست که باعث میشود زیردستان هر کاری برایمان انجام دهند.
۷. کلاس
کلاس در اینجا به معنای بالا بردن روحیۀ اطرافیانمان است. وقتی ما دیگران را ترغیب به بالا رفتن و ترقی میکنیم، خواهیم دید که همیشه انرژی که به آنها دادیم را به یاد خواهند داشت و به ما برای پیشبرد هدفمان کمک میکنند.
۸. جاذبه
اسکندر فردی پرجاذبه و یکی از مهمترین شخصیتهای سکولار در طول تاریخ است که امپراطوری پرقدرت را شکست داد. او میدانست و معتقد بود که فقط با کمک سربازانش است که میتواند دنیا را تصاحب کند، اما چون برنامه نداشت در نهایت شکست خورد.
۹. شخصیت
شخصیت ما، انعکاسی از اطرافیان ما است. افرادی که کنار ما هستند باید افرادی وفادار باشند و به خاطر ما هر کاری انجام دهند. این را همیشه به یاد داشته باشیم، بدون آنها ما هیچ چیز نیستیم.

