خانهام دور است...
انگار
پرت شده از نقشه
تو بگو...
آنجا ساعت چند است؟
به مبدأ کوچههای آب گرفتهٔ زیر چشمانت...
اینجا ولی همه چیز چند ثانیه تأخیر دارد
لبخند، اشک
مرگ...
نیست، هست!.
ابوالقاسم ایرانی
خانهام دور است...
انگار
پرت شده از نقشه
تو بگو...
آنجا ساعت چند است؟
به مبدأ کوچههای آب گرفتهٔ زیر چشمانت...
اینجا ولی همه چیز چند ثانیه تأخیر دارد
لبخند، اشک
مرگ...
نیست، هست!.
ابوالقاسم ایرانی