جمعه ۱۳ بهمن ۱۴۰۲ ساعت 10:4

ضمیر انسان دارای دو قسمت است: ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه.
آن قسمت‌ها و اعضایی از بدن که ما می‌توانیم آن را با اراده به حرکت درآوریم، در محدوده و تحت تسلط ضمیر خودآگاه قرار دارد. زمانی که ضمیر خودآگاه غیرفعال شود، اعمال بدن با ضمیر ناخودآگاه اداره می‌شوند. در زمان خواب، کلیۀ رفتارها و حرکات ما توسط ضمیر ناخودآگاه اداره و کنترل می‌شوند.

✔ رؤیاهایی که در خواب مشاهده می‌کنیم، توسط ضمیر ناخودآگاه برانگیخته شده و جزئی از فعالیت‌های ضمیر ناخودآگاه به حساب می‌آیند، ولی در زمان خواب، ضمیر ناخودآگاه ما از خارج غیرقابل دسترس است. بنابراین به صورت ضمنی و تقریبی می‌توانیم بگوییم که زمان خواب، ضمیر ما تا حدود زیادی فعال می‌شود. هر اندازه عمق خلسه بیشتر شود، بدن بیشتر تحت اختیار ضمیر ناخودآگاه قرار می‌گیرد. در نتیجۀ خلسۀ هیپنوتیزمی، ضمیر خودآگاه نه تنها تمام اعمال را تحت اختیار خود درمی‌آورد که در گذشته، ضمیر خودآگاه بر آنها تسط داشته بلکه تا حدودی برخی از وظائف ضمیر ناخوداگاه را نیز به عهده می‌گیرد و برخی از اعمال سیستم عصبی اتونوم یا غیرارادی توسط آن اداره و کنترل می‌شوند.

♦ یکی از عللی که برخی از بیماری‌ها و الگوهای رفتاری نامناسب در این شرایط توسط هیپنوتیزم درمانی معالجه می‌شوند، همین خاصیت یا شرایط است. یک سوژه یا همان بیمار هیپنوتیزمی بیشتر تلقیناتی که به او ارائه می‌شود، می‌پذیرد، مگر آن که با ارزش‌های والای اعتقاد او شدیداً در تعارض باشند. در این شرایط، ذهن آدمی قدرت تطابق زیادی نشان داده و بیشتر اعمال بدن سوژه می‌تواند تا حدود زیادی با تلقینات هیپنوتیزور، تعادل یا تغییر پیدا کند.

♦ حواس پنجگانه می‌توانند شدت و حد فوق‌العاده بیابند و یا از سوی دیگر با تلقین، ضعیف یا متوقف گردند، به طوری که سوژه نسبت به بسیاری از محرک‌های درد تا اندازه‌ای بی‌توجه می‌شود که تنها همانند آن را می‌توان در شرایط بیهوشی مشاهده کرد.

ضمیر ناخودآگاه ما در بیداری هم تلقینات ذهن ما را می‌پذیرد و اجرا می‌کند.
- ما همانی هستیم که می‌اندیشیم.
- آنچه از ما سر می‌زند از افکار ماست.
- ما با افکارمان جهان را می‌سازیم.

واکنش مغز انسان در برابر حرف و تلقین:
۱- کسانی که با ساختمان مغز و اعصاب آشنایی دارند برای حرف و تلقین ارزش فوق‌العاده‌ای قائل هستند. با حرف می‌توان غدۀ مترشحۀ دهان و حتی سایر غده‌ها را تحریک کرد. با حرف می‌توان ایجاد ترس نمود، یا ترس را از بین برد.

۲- حرف و تلقین در حال هیپنوز، اثر بسیار قوی‌تری دارد.

۳- ترس، اندوه، اضطراب و بسیاری از عواطف منفی دیگر بوسیلۀ حرف و تلقین اعم از حقیقی یا خیالی وارد مغز می‌شوند و از طریق دستگاه سلسله اعصاب با ماهیچه‌ها به غدۀ صنوبری فشار وارد می‌نماید و در نتیجه، غدۀ صنوبری ماده‌ای به نام اِس‌تی‌اچ STH زائد بر احتیاج ترشح کرده و این ماده از طریق خون وارد سایر غدد و سایر اعضای بدن می‌شود و در نتیجه، تولید (و یا ایجاد) بسیاری از انواع بیماری‌ها را می‌نماید.

۴- کار زیاد، محیط نامناسب، فقدان تفریح و گردش، استراحت کم، غذا نخوردن و مشروبات الکلی، سرما و گرما و عواملی نظیر آن نیز بر عضلات و اعصاب فشار وارد می‌آورند و ماهیچه‌ها همیشه به حالت انقباض درمی‌آیند و سفتی ماهیچه‌ها و سایر عوامل نیز بر همۀ اعضای بدن و غدۀ صنوبری فشار وارد می‌نمایند.
۵- عواطف مثبت نظیر امید دادن، ایجاد حالت نشاط، عشق و محبت از طریق حواس وارد مغز می‌شود و غدۀ صنوبری ماده‌ای به نام سی‌تی‌اچ CTH (مقابل هورمون اِس‌تی‌اچ STH) ترشح می‌کند و تعادل، برقرار و در نتیجه شخص درمان می‌شود.

شاید فکر کنید، دو ضمیر انسان چه ربطی به آن سه جملۀ بالا و واکنش‌های مغز دارد.
بله، بسیار عالیه و فکر خوب و درستی هست!
تمام زندگی ما بر اساس تفکر ما شکل می‌گیرد و آنچه از ذهن خود به ضمیر ناخودآگاه می‌فرستیم، از آنجا به صورت فرکانس و ارتعاش بسیار قدرتمند به کائنات ارسال می‌شود و در واقع ذهن ما از کائنات درخواست می‌کند و کائنات هم آنچه را از ذهن ما گذشته، خواستۀ ما می‌داند و اگر تکرار شوند و به صورت افکار غالب درآیند پاسخ را دریافت خواهیم کرد و پاسخ در زندگی ما ابتدا جاری می‌شود و سپس به وجود می‌آید. اگر تفکر و خواستۀ ما مثبت و منطقی بوده، طی اقدامات اولیه از سوی ما در زندگی‌مان خلق می‌شود و اگر منفی و غیرمنطقی بوده، باز هم در صورت انجام اقدامات اولیه، در زندگی ما خلق میشود و این گونه، زندگی ما ساخته و پرداخته می‌شود. بسیاری از تفکرات، تفکراتی که به اقدامات اولیه نیاز ندارند به سرعت در زندگی‌مان اتفاق می‌افتند.

لازم است مراقب تفکرات خود باشیم تا با تفکرات اشتباه، زندگی مان از تنظیمات اصلی خود خارج نشود و آشفته و متحیر و سرگردان نشویم و بعد ایراد بگیریم که "این چه زندگیه؟" "چرا زندگی اینجوریه؟" "این چه وضعیه؟ "خدا ما را فراموش کرده!" "چرا هر چه بدبختی و بیچارگی هست روی زندگی و سر ما آوار شده!؟" و ...!

پس همه چیز به خودمان بستگی دارد که چگونه فکر می‌کنیم و از ذهن خود چه می‌گذرانیم!. در حقیقت، کائنات پشتیبان ما است و افکار غالب ما را در زندگی به واقعیت می‌رساند و حتی می‌توانیم از این طریق با کمترین تلاش به موفقیت‌های خوب و فراوان برسیم!.

برچسب‌ها:

ضمیر خودآگاه

،

ضمیر ناخودآگاه

،

الگوهای رفتاری

،

واکنش مغز

دربارهٔ مقالات
همهٔ ما همیشه به دانستنِ بیشتر نیازمندیم. همه میتونیم عبارات و جملات کاربردی ضروری را بیابیم و استفاده کنیم!. درخت حافظه | خلاصه‌نویسی | En

در این وبلاگ

B L O G F A . C O M


آپلود عکس و فایل

. . : : : [ بالای صفحه ] : : : . .

.

---