تجارت از جهات مختلف، شبیه به یک بازی است.
شرکت در بازی به نوبۀ خود سرگرم کننده است، اما هدف شما همزمان با شرکت در آن، این است که خوب بازی کنید تا برنده شوید. باید درست مثل یک شرکت کننده در مسابقه، عوامل رسیدن به موفقیت را شناسایی کرده و برای رسیدن به آنها تلاش کنید. انجام این کار بدون طرح و برنامۀ مناسب، عملی نیست.
اگر خواستار موفقیت هستید، باید بدانید چه میخواهید و راههای رسیدن به آنها را نیز تعیین کنید؛ به عبارت دیگر باید کارهای خود را اولویتبندی کنید.
اهدافتان را معین کنید.
اولویتبندی کارها از دو بخش تشکیل میشود:
قسمت اول: علاقه دارید به چه چیزهایی برسید،
قسمت دوم: با چه سرعتی میخواهید به اهداف خود برسید.
زمانی که خواستهها و زمان رسیدن به هر یک را مشخص نمودید، برای اولویتبندی کارها آماده شده و میتوانید به اهدافتان برسید.
با توجه به برنامۀ زمانبندی شده، سه نوع هدف به وجود میآید:
اهداف مقطعی / اهداف میانی / اهداف درازمدت.
به عنوان مثال، در اهداف مقطعی میتوانید تصمیم بگیرید که تنها در عرض شش ماه میخواهم از منصب مشاور مدیریت به سمت مدیریت ترفیع رتبه پیدا کنم. اما برای هدف درازمدت تعیین کنید که تا قبل از رسیدن به سن ۳۲سالگی قصد دارید سهمی از کارخانهای که در حال حاضر در آن مشغول به کار هستید را خریداری کنید. راهحل این است که برای خود یک راه مستقیم برای رسیدن به اهداف پیدا کنید و سپس زندگی خود را به سمت آن هدایت کنید. پس از انجام زمانبندی باید توجه خود را به طرحهایی که برای رسیدن به اهدافتان معین کردهاید، معطوف نمایید.
اولویتبندی
اولویتبندی به این معنا است که شما میزان اهمیت کارهای مختلف در راه رسیدن به موفقیت را مشخص کنید.
اگر میخواهید تا سن ۳۲سالگی سهامدار شرکت شوید باید بیرون رفتن با دوستها را تعطیل کنید. تا زمانی که عزم خود را جزم نکنید، هیچ اتفاق خارقالعادهای در زندگیتان رخ نخواهد داد.
برای اولویتبندی میبایست ابتدا لیستی از کارهایی که شما را از رسیدن به موفقیت بازمیدارند، تهیه کنید. این کار به شما کمک میکند که امور بیارزش را از برنامۀ خود حذف کنید و بازده بیشتری داشته باشید.
بعد از تهیۀ لیست اول باید فهرستی از اولویتهایی که انجام آنها ضروری است تهیه کنید. ارجحیت را به ترتیب از روی اهداف مقطعی، میانی و بلندمدت پایهریزی کنید. سپس لیست دیگری به نسبت مهمترین به کماهمیتترین تهیه کنید. انجام این کار دید روشنی از کارهایی که میخواهید انجام دهید، چگونگی و زمان انجام هر یک را برایتان فراهم میآورد.
به خاطر داشته باشید:
عدم موفقیت در برنامهریزی یعنی برنامهریزی برای شکست. به همین دلیل، برای برنامهریزی وقت صرف کنید و در دنیای امروزی هیچ کاری را به امید و شانس و اقبال نگذارید. زندگی مخلوط پیچیدهای از مسائل مختلف است. ما کار میکنیم، بازی میکنیم، وقتمان را با دوستان و اقوام میگذرانیم، به مسافرت میرویم و هزار و یک کار دیگر انجام میدهیم که هیچ ارتباطی به زندگی شغلیمان ندارد.
بین اولویتهای خود تعادل ایجاد کنید زمانی که در حال تهیه لیست اولویتهای خود هستید، همزمان فهرست دیگری از کارهایی که برایتان اولویتی ندارند نیز تهیه کنید. به عبارت دیگر کارهای دیگری که مربوط به حیطۀ کاری شما نمیشود، اما انجام آنها برای شما مهم است را نیز بر روی کاغذ بیآورید.
شاید قصد داشته باشید که ازدواج کنید و صاحب فرزند شوید و یا به مسافرت یک ساله به دور دنیا بروید. این اولویتهای خارجی بر روی موفقیت شما تأثیر میگذارند.
برخی افراد فقط به شغلشان توجه میکنند. برای این دسته از افراد، تهیۀ لیست کار آسانی است؛ چون زندگی آنها در شغلشان خلاصه میشود. اما سایرین اهدافی دارند که به حرفههایشان ارتباطی پبدا نمیکند.
مهمترین نکتهای که باید در نظر بگیرید این است که زندگی کوتاه است و شما باید تا آنجا که میتوانید به بهترین نحو از وقت خود استفاده کنید. بنابراین اگر همنشینی با دوستان تنها تلف کردن وقت است و هیچ کمکی به شما در راه رسیدن به آرزوهایتان نمیکند، پس هیچ دلیلی وجود ندارد که شما به مهمانی آنها بروید. اما اگر میبینید که رفتن به جمع آنها به نوعی مسیر شما را هموارتر ساخته و منافعی را برایتان در بر دارد، پس ما به شما پیشنهاد میکنیم که دعوت آنها را قبول کنید.
تهیۀ لیست از این جهت اهمیت دارد که شما را قادر میسازد بین اهداف مختلف خود تعادل برقرار کنید و تلاشتان در انجام هر کار به اندازه باشد. همۀ این امور دست به دست هم میدهند و شما را به اهدافتان نزدیک میسازند.
بهای هر چیز را باید پرداخت!.
زمانی که نوبت به موفقیت میرسد باید توجه داشت که هر چیز یک قیمتی دارد و اگر میخواهید به آن برسید باید بهای آن را بپردازید.
حتماً عبارت "طرف مثل رئیسها میاد سر کار" به گوشتان خورده!. منظور کسی است که صبحها دیر در محل کار خود حاضر میشود و بعد از ظهرها هم اولین نفری است که خارج میشود. اما حقیقت این است که افرادی که در مراتب بالا، مشغول به کار هستند معمولاً ساعات بیشتری نسبت به سایرین کار میکنند چون کارهای مهمتری انجام میدهند و یک اشتباه کوچک میتواند به سادگی عملکرد کل مجموعه را تحتالشعاع قرار دهد. اگر واقعاً میخواهید موفق باشید، باید فداکاری کنید و خیلی چیزها را قربانی کنید تا به هدف نهایی خود دست بیابید.
این مطلب را به خوبی برای خودتان جا بیاندازید:
لیست اولویتهای شغلی همیشه مهمتر از لیست کارهای شخصی است.
اما توجه کنید:
اولویتها قابل تغییر هستند. شاید تا نیمههای راه رفته باشید و ناگهان متوجه شوید که راه نادرست را انتخاب کردهاید، البته اشکال از راه نیست شاید فقط مناسب حال شما نبوده. اگر چنین اتفاقی روی داد، از تغییر مسیر ابایی نداشته باشید. با آغوش باز از تجربههای جدید استقبال کنید.

